طرح مقولهاي بنام تمدن سازمانی در عصر گذشتن از مقوله کیفیت و ورود به عصر نوآوري وکارآفرینی که نگارندد به عندوان مدلی وسیع تر از مدل هاي موجود در ارزیابی تعالی سازمانی مطرح ساخته است سابقه چندانی در ادبیات موجود در حوز هاي مختلف مدیریت ندارد.در راستاي معرفی تمدن سازمانی، که نگاهی متفاوت به تعالی سازمانی است این پرسش را مطرح میسازد که چگونه از تمدن سازمانی تعریفی عملیاتی ارائه شود که هم مورد قبول باشد وهم قابلیت اندازگیدري تمدن سدازمانی را امکانپذیر سازد تا بتوان چگونگی نقش آموزش در تکوین و ارتقاء آن را مطرح ساخت؟ در این نگارش ضمن ارائه تعاریفی از تمدن سازمانی و نقش آن در مقایسه با ابعاد دیگر عوامل توفیق براي سازمانها، نقش آموزش و توسعه مناسب انسانی در شکل گیري و ارتقاء آن مورد بحث قرار گرفته است.