در محیط حسابداری مدیریت نوین، مدلها و تئوری ها می توانند به منظور طراحی یک برنامه عملیاتی اثربخش بر مبنای درک صحیح از محیط سازمان و اهداف مورد نیاز سیستم حسابداری، منطبق با نیاز جامعه به کارگرفته شوند. یکی از این نظریه ها، تئوری ناهماهنگی شناختی است که در آن به وجود تعارض بین عناصر شناختی در فرد می پردازد و تببین و مطالعه آن با توجه به وجود جنبه های روان شناختی ناهماهنگی شناختی در حسابداران مدیریت، می تواند ضمن افزایش کاربرد روان شناسی در حیطه حسابداری مدیریت، منجر به انتخاب صحیح جنبه های نوآور اثر گذار بر روی عملکرد سیستم اطلاعات حسابداری توسط حسابداران مدیریت گردد و در نهایت ارتقای ساختار عملکرد مالی، اجتماعی و اقتصادی سازمان را شامل شود. از این رو، در این تحقیق پرداخته می شود.این مقاله براساس روش کتابخانه ای و تفسیری برآن است تا به تبیین تئوری ناهماهنگی شناختی و کاربرد آن در سیستم حسابداری مدیریت از منظر دانش بپردازد .بنابراین هدف این پژوهش بررسی متغیرهای مربوط به استراتژی های نوآورانه و تئوری ناهماهنگی شناختی در نحوه تصمیم گیری حسابداران مدیریت می باشد. از این رو در این مقاله ضمن تشریح مفاهیم مذکور، نقش تئوری ناهماهنگی شناختی به طور کلی و نحوه تصمیم گیری حسابداران مدیریت درانتخاب و بکارگیری استراتژی های نوآورانه مورد نیاز فضای کسب و کار مورد واکاوی قرارگرفته است .شواهد این مقاله نشان می دهد وجود تعارض شناختی، عاملی اثرگذار است که بر روی انتخاب حسابداران مدیریت در جهت بکارگیری یا عدم بکارگیری تکنیک های نوآورانه در هر سیستم اثر می گذارد.