در كليه ديدگاهها، مكاتب و الگوهاي توسعه اجتماعي از دانشگاه بهعنوان يك عامل كليدي واثرگذار ياد ميشود. دانشگاه از يكسو ميتواند بهعنوان يك ملاك فرآيندي نشاندهنده وضعيت و سطح رشد و توسعه جامعه بهحساب آيد و از سوي ديگر بهعنوان يك شاخص پيشبينيكننده امكان و زمينه رشد و توسعه جامعه در آينده نيز تلقي گردد. بر همين اساس مطالعه و پژوهشي درباره دانشگاه و بهبود شرايط و وضعيت آن مورد توجه جدي برنامهريزان و مسئولان اجتماعي بوده است. بديهي است در اين ميان بهبود وضعيت مديريت و اصلاح ساختارهاي سازماني به-خاطر اثرات مستقيم و غيرمستقيم كه بر كميت و كيفيت فعاليتهاي دانشگاهي دارند از اولويت و ضرورت بيشتري برخوردار ميباشند. در اين راستا برنامهريزي براي بهبود وضعيت سلامت سازماني دانشگاهها توجه بسياري از صاحبنظران و كارشناسان اين حوزه را بهخود معطوف ساخته است. در واقع شناسايي عوامل و شاخصهاي سلامت سازماني دانشگاه و برنامهريزي جهت توسعه و بهبود اين شاخصها، بهبود عملكرد دانشگاهها را بهدنبال خواهد داشت.