هدف تحقيق حاضرمطالعه ارتباط بين نگرش به تسهيم دانش و رفتار کارآفرينانه کارکنان در سازمان است. بر اساس مدلZampetakis&Moustakis(2007)، 5 شاخص براي رفتار کارآفرينانه انتخاب گرديد. که عبارتند از : توانايي کاهش کاغذ بازي اداري، گرايش به تغيير ، بينش استراتژيک ، محيط کاري پر تحرک و زمينه حمايتي.
جامعه آماري شامل 26 مدير و 34 کارشناس مي باشد که با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي ، تعداد 60 پرسشنامه پر شده جمع آوري گرديد و براي تجزيه و تحليل اطلاعات از نرم افزار SPSS11 استفاده شد . آزمون ضريب همبستگي اسپيرمن نشان داده است كه با افزايش تسهيم دانش در سازمان رفتار كارآفرينانه كاركنان افزايش مي يابد و بين تسهيم دانش و هر يك از مؤلفه هاي رفتاركارآفرينانه( توانايي كاهش كاغذ بازي اداري، بينش استراتژيك،گرايش به تغيير، محيط كاري پر تحرك و زمينه حمايتي) رابطه مثبت و معني داري وجود دارد.
نتيجه آزمون فريدمن نيز نشان دهنده آن بود که از نگاه پاسخگويان شاخص ، بينش استراتژيک کارکنان، از بقيه عوامل ضعيف تر بوده و بايد تقويت شود. نتايج تحقيق نشان مي دهد كه تسهيم دانش در سازمان مورد مطالعه از سطح مناسبي برخوردار نيست بنابراين لازم است با كاهش موانع موجبات تسهيل تسهيم دانش را در سازمان فوق فراهم آورد.
واژگان کليدي : مديريت دانش، تسهيم دانش ، كارآفريني ، رفتار کارآفرينانه