تاریخ پیدایش سازمان ها مقارن با زندگی اجتماعی انسان هاست. توسعه و تکامل اشکال زندگی بشر در جوامع مختلف ـ بخصوص در قرن حاضر ـ منجر به توسعه و گسترش سازمان های اجتماعی مختلفی گردیده است. هر روز بر وسعت و دامنه ی سازمان ها به لحاظ رشد دانش و فنون بشری و تخصصی شدن هر چه بیشتر فعالیت ها افزوده شده و فعالیت آنها گسترش بیشتری یافته است. این امر خود معلول تکامل زندگی بشر و پیدایش نیازمندی های جدیدی است که انسان امروزی را وادار نموده است برای پاسخ گویی به این نیازها، دست به ایجاد سازمان های مختلفی بزند که هر روز نیز بر پیچیدگی و وسعت آنها افزوده می گردد.
یکی از مهمترین وظایف هر سازمان و نهاد اجتماعی رسیدن به اهداف آن است. از آنجا که نیروی انسانی به عنوان یک عامل بارز و برجسته در تحقق اهداف سازمانی نقش بسیار مهمی دارد، و با توجه به این که نگرش های آنان نیز می تواند در دست یابی یا فاصله گرفتن از اهدف سازمان تاثیرگذار باشد لذا توجه به نیازهای کارکنان تاثیر شگرفی خواهد داشت.
یکی از مطمئن ترین نشانه های تبهگنی اوضاع یک سازمان رضایت شغلی پایین آن است. در شوم ترین شکل های خود رضایت شغلی اندک سرچشمه گروه های غیر رسمی، غیبت ها، پایین آمدن عملکرد، و جایگزینی کارکنان است. عدم رضایت شغلی می تواند بخشی از شکایت ها، کارکرد ناچیز، کالای نامرغوب، دزدی کارکنان در سازمان، دشواری انضباطی و دیگر مشکلات باشد.
از سوی دیگر، رضایت شغلی بالا دلخواه مدیریت است، زیرا این پدیده با پیامدهای مثبتی که خواست مدیران است، پیوسته است، رضایت شغلی بالا نشانه ی نمایان سازمانی است که نیک کارگردانی می شود و به طور بنیادی پی آمدی است که از مدیریت رفتاری کارساز سرچشمه می گیرد.
لذا در این تحقیق رابطه خلاقیت و رضایت شغلی را مورد بررسی قرار می دهیم و بیان می کنیم که وجود یا عدم وجود خلاقیت چگونه تاثیرات مثبت یا منفی را بر رضایت شغلی خواهد داشت.